جورج وینستون، که طی دههها زمانی که پاپ و راک بر مناظر موسیقی تسلط داشتند، با نواختن سازهای آرامشبخش پیانو به سبکی که اغلب به عنوان عصر جدید توصیف میشد اما دوست داشت آن را «پیانوی محلی روستایی» بنامد، به یک نوازنده پرفروش تبدیل شد، روز یکشنبه درگذشت. در ویلیام اسپورت، پا. او 74 سال داشت.
جسی کاتلر، روزنامهنگار او، علت آن را سرطان میداند. آقای. وینستون، که در منطقه خلیج زندگی میکرد، سالها با سرطانهای متعددی دست و پنجه نرم میکرد و به ضبط و اجرا ادامه میداد. او پیوند مغز استخوان در سال 2013 را باعث افزایش عمر خود میداند. او در ویلیام اسپورت در نزدیکی محل زندگی مدیر تور خود، آقای. کاتلر گفت.
آقای. وینستون اولین آلبوم خود را با نام «بالاد و بلوز» در سال 1972 منتشر کرد، اما این آلبوم «پاییز» بود که در سال 1980 بر روی لیبل نوپای ویندهام هیل، مستقر در پالو آلتو، کالیفرنیا منتشر شد و باعث پیشرفت حرفه ای او شد. این شامل هفت آهنگ تکنوازی پیانو بود که مانند اکثر موسیقی های او از طبیعت الهام گرفته بودند. آنها عناوین ساده ای داشتند – “دریا”، “ماه”، “جنگل” – و برای بسیاری از شنوندگان بسیار جذاب بود. فروش به صدها هزار افزایش یافت.
لی آندروود در نقدی در DownBeat نوشت: «با هماهنگ کردن احساسات خود با آرامش، نظم و قدرت طبیعت به جای لحنهای شدید دیوانهکننده منظر شهری معاصر ما، وینستون یک پادزهر شنیداری و روانشناختی عالی برای شهر به ما میدهد. دیوانگی.»
آقای. وینستون موضوع تقویم را با دو آلبوم در سال 1982، “دسامبر” و “زمستان به بهار” و دوباره با انتشار “تابستان” در سال 1991 ادامه داد. آلبوم او در سال 1994، “Forest” برنده جایزه گرمی برای بهترین آلبوم عصر جدید شد – دسته ای که در آن زمان نسبتا جدید بود – و او چهار بار دیگر نامزد شد.
این نامزدی ها گواه طیفی از علایق موسیقیایی او بود. دو – برای “Plains” (1999) و “Montana: A Love Story” (2004) – برای بهترین آلبوم عصر جدید، اما او همچنین نامزد بهترین ضبط برای کودکان برای “خرگوش مخملی” (1984؛ مریل استریپ) شد. روایت) و بهترین آلبوم موسیقی پاپ برای “شب روز را تقسیم می کند: موسیقی درها” (2002).
آقای. وینستون دو آلبوم از موسیقی وینس گوارالدی، پیانیست جاز را که بیشتر برای ساخت موسیقی برای انیمیشنهای ویژه تلویزیونی «بادام زمینی» شناخته میشود، ضبط کرد. در سال 2012، او «جورج وینستون: تکنوازی هارمونیکا» را منتشر کرد، و در سال 1983 لیبل خود را با نام Dancing Cat Records ایجاد کرد تا تمرینکنندگان گیتار هاوایی را ضبط کند.
او هرگز به تلاش منتقدان و دیگران برای کبوتر کردن موسیقی یا علایق موسیقی خود اهمیت نمی داد.
او در سال 1984 به یونایتد پرس اینترنشنال گفت: «من فکر میکنم برچسب گذاشتن روی موسیقی بیفایدهترین تلاش است، مگر اینکه نامی بر دین بگذاریم».
جورج اوتیس وینستون سوم در فوریه به دنیا آمد. 11، 1949، در هارت، میش، نزدیک دریاچه میشیگان، به جورج و مری (بوهانون) وینستون. پدرش زمین شناس و مادرش دبیر اجرایی بود.
او در می سی سی پی، فلوریدا و مونتانا بزرگ شد. او گفت که سالهای اقامتش در مونتانا در القای قدردانی عمیق از طبیعت و فصول در حال تغییر که بعدها الهامبخش موسیقی او شد، مؤثر بود. حتی پس از اینکه او ایالت را ترک کرد و در مکانهای دیگر از جمله در ساحل غربی زندگی کرد، گهگاهی برمیگشت تا دوباره انرژی بگیرد.
او در «آهنگ مونتانا»، مقالهای که در سال 1989 در وبسایتش منتشر شد، نوشت: «بسیار سپاسگزارم که زمان زیادی را برای بزرگ شدن در این حالت زیبا گذراندم، و میتوانم بگویم که سطح متوسط و کارآمدی را که از عهده آن برآمدهام. بدون الهامات و احساساتی که اکنون از مونتانا و خاطراتم از بزرگ شدن در آنجا به دست میآورم، رسیدن به آن، هم از نظر موسیقی و هم از نظر معنوی، امکانپذیر نبود.»
آقای. وینستون در کودکی درس پیانو می خواند اما به آن پایبند نبود. شنیدن اولین آلبوم The Doors در سال 1967 علاقه او را به موسیقی دوباره بیدار کرد.
او در مصاحبه ای در سال 2004 گفت: “وقتی اولین آهنگ را از طرف یک شنیدم، “Break On Through (to the Other Side)” برای من این بهترین قطعه موسیقی بود که تا به حال شنیده بودم.”
نوازندگی ارگ نواز گروه Doors، ری منزارک، او را ترغیب کرد تا ارگ را بپذیرد، ارگ را در کنار دانشجویان دیگر دانشگاه استتسون در فلوریدا در گروهی به نام گروه تاپیوکا رقص رقص نواخت. اما در سال 1971 او مجذوب ضبطهای Fats Waller در دهههای 1920 و 1930 شد و تصمیم گرفت که پیانو آیندهاش باشد.
او بیشتر خودآموخته بود، اگرچه مدتی نزد جیمز کاساله، پیانیست جاز در میامی، درس خواند.
“او من را مستقیماً به آکوردها، تئوری موسیقی و اصول اولیه راهنمایی کرد.” وینستون در سال 2005 به چارلستون دیلی میل ویرجینیای غربی گفت.
آقای. وینستون که یک خواهر از او به یادگار مانده است، گفت که او همچنین تحت تأثیر موسیقی دو پیانیست نیواورلئان، پروفسور لانگ هیر و جیمز بوکر قرار گرفته است. همه تأثیرات او در سبکی که او آن را پیانوی محلی روستایی نامید، ادغام شد، اصطلاحی که او برای دربر گرفتن موسیقی به کار برد که، همانطور که در وب سایت خود گفت، “ملودیکی است و در رویکردش پیچیده نیست، مانند چیدن گیتار و آهنگ های محلی، و حساسیت روستایی دارد.»
منتقدان گاهی اوقات کارهای پیانوی او را بیپیرایه یا تکراری میدانستند، اما او میلیونها آلبوم را فروخت و هر جا که مینواخت، مخاطبان مشتاقی را جذب میکرد. کنسرت های او به طور کلی شامل یک مؤلفه خیریه است که به نفع بانک های مواد غذایی یا اهداف دیگر است.
آقای. وینستون میدانست که موسیقی او برای همه نیست، و در این مورد خود را تحقیر میکرد.
او در سال 1982 به The Santa Cruz Sentinel از کالیفرنیا گفت: “پانک راک یک نفر، آواز “Om” یا نواختن چنگ توسط شخص دیگری است. من نمی خواهم تمام روز بنشینم و به حرف هایم گوش دهم.»
جی گابلر، در وب سایت Your Classical در سال 2013، خلاصه ای از آقای. جذابیت و مهارت وینستون.
او نوشت: «دوستش داشته باش یا از او متنفر باش، جورج وینستون هنرمندی است که نشان میدهد در فضاهای باز وسیع در میان ژانرهای موسیقی چه زمین حاصلخیزی وجود دارد.