نامه استرالیا یک خبرنامه هفتگی از دفتر استرالیا ما است. ثبت نام برای دریافت آن از طریق ایمیل شماره این هفته توسط ناتاشا فراست، خبرنگار در ملبورن نوشته شده است.
در اوایل امسال، من و همکارم هیکاری هیدا گزارشی از سفری شگفت انگیز و غیرمحتمل در سواحل شرقی استرالیا را گزارش کردیم.
ریوکی میفونه، کولهگرد جوان ژاپنی که از یونی میگذرد، با یک اسکوتر غیرموتوری کودکانه، از ملبورن به کایرنز، از طریق سیدنی، راه خود را طی میکرد، سفری بیش از 2000 مایل.
او از هر نظر آمادگی لازم را نداشت – در پارکهای شهری کمپ میزد، ناخنهایش را روی زمین از دست میداد (در تمام مدت صندل میپوشید) و با غریبهها از طریق Google Translate و زبان جهانی لبخندها و تکان دادن سرهای سپاسگزار ارتباط برقرار میکرد. سواری او، که برای جاده های شنی استرالیا به شدت ناکافی بود، در موارد متعدد شکست خورد.
او در ماه فوریه به ما گفت: «فکر نمیکنم چیز خاصی برای این سفر آماده کرده باشم. “اگر بیش از حد فکر کنم، فقط همه چیز را پیچیده می کند و قدمی رو به جلو برداشتن سخت می شود، بنابراین فکر کردم: اگر بدون برنامه B مستقیم بپرم، به نحوی همه چیز را متوجه خواهم شد.”
تقریباً چهار ماه بعد، Uni این کار را انجام داده است. همانطور که سفر او پوشش رسانه ای بیشتری پیدا کرد، غریبه ها در جاده به دنبال او بودند و به او غذا یا مکانی برای اقامت پیشنهاد می کردند. در طی 124 روز، او خیلی بیشتر انگلیسی یاد گرفت، بیشتر از استرالیایی ها استرالیا را دید و توجه را به داستان خود جلب کرد تا هزاران دلار برای پناهندگان جمع آوری کند.
روز شنبه، یونی با در دست داشتن پرچم ژاپن که توسط هوادارانش بر فراز سرش امضا شده بود، وارد کنز شد. او با لبخند و تعظیم از اسکوتر خود پایین آمد و از جمعیت منتظر و تشویق کننده تشکر کرد.
او بعداً در پستی در اینستاگرام نوشت: «وقتی سفرم تمام شد، یک بار دیگر احساس کردم که مورد حمایت افراد زیادی هستم. با افکار تو در باد به دویدن به سوی هدفم ادامه خواهم داد. او گفت که او قصد دارد اواخر این ماه به ژاپن بازگردد.
سفر Uni داستانی باورنکردنی را رقم می زند. اما وسعت استرالیا – که فقط کمی کوچکتر از ایالات متحده است – اغلب می تواند سفرهای غیرمعمول را به بخشی از زندگی روزمره تبدیل کند.
در ماه ژانویه، زمانی که از بروم به سمت کونونورا حرکت می کرد، کریس انگلیسی پس از بسته شدن یک پل به دلیل سیل شدید، 3000 مایل را از طریق انحراف خارج کرد.
او در آن زمان به من گفت: «من یک راننده باتجربه هستم. “تا آنجایی که در مرکز استرالیا، خارج از مسیر شکسته و غیره، سفر می کنم، من تمام عمرم این کار را انجام داده ام. بنابراین برای من شخصا، این فقط یک آهنگ دیگر است.”
پسر او، کریگ، بهروزرسانیهای سفر پدرش را در توییتر منتشر کرد و هزاران نفر در طول سفری بیشتر از مسافت مسکو تا جبل الطارق، پیشرفت او را در سراسر کشور پیگیری کردند.
کریس انگلیسی گفت: “من از یکی از بچه ها یا همسرم تماس تلفنی گرفتم که “تو معروفی!” گفتم منظورت چیه؟
من امسال در حین گزارش در استرالیای غربی طعم کوچک خود را از مقیاس فوق العاده استرالیا داشتم.
من قصد داشتم به اکسموث، در شبه جزیره نینگالو سفر کنم تا از یک خورشید گرفتگی کامل نادر که هزاران بازدیدکننده را از سراسر جهان به خود جذب کرده بود، گزارش دهم. متیو ابوت، عکاس خبرنگاری که با او کار میکردم، پیشنهاد کرد به دنبال داستانهای دیگری در این نزدیکی باشید تا از حضور در منطقه بهترین استفاده را ببرید.
من به سرعت فهمیدم مکان هایی که در نقشه نزدیک به هم به نظر می رسیدند، اغلب روزهای سفر از هم دور بودند. در پایان، ما از این سفر برای کار بر روی این داستان در مورد استخراج لیتیوم در استرالیا استفاده کردیم – یک پرش کوتاه در حدود 500 مایل از Exmouth.
در سفری به این طول، خطر اتفاقات ناگوار زیاد است. من و مت با غذای اضافی و گالنهای آب اضافی سفر کردیم و هر زمان که ممکن بود برای جلوگیری از تمام شدن بنزین از هر سرویس یا پذیرش تلفن همراه، سوخت میگرفتیم.
من اخیراً در مورد یکی از مشهورترین داستان های اکسپدیشن های استرالیایی خوانده بودم که اشتباه شده است. در سال 1860، رابرت اوهارا برک و ویلیام جان ویلز با 19 مرد – و تعداد زیادی شتر و رام – حدود 2000 مایل از ملبورن تا خلیج کارپنتاریا سفر کردند. این ماجراجویی در پایان ژوئن 1861 با مرگ این زوج به دلیل سوءتغذیه در عرض چند روز پس از یکدیگر در مرحله بازگشت به پایان رسید.
کاتلین فیتزپاتریک مورخ می نویسد، برک، یک سرباز ایرلندی، هیچ مهارت یا تجربه خاصی به عنوان یک کاوشگر، نقشه بردار یا دریانورد نداشت و اهداف این ماموریت در بهترین حالت مبهم بود. دستاوردهای واقعی – به غیر از این که اولین بار بود که اروپایی ها از جنوب به شمال از کشور عبور کردند – توسط گروه های جستجویی به دست آمد که به دنبال آنها بودند و در این فرآیند چراگاه های جدید ارزشمندی پیدا کردند.
این اپیزود به عنوان یک شکست قهرمانانه در استرالیا اسطورهسازی شده است – شکستی که ممکن است به روحیه خاصی از ماجراجویی برسد که بخشی از نگاه برخی استرالیاییها به خود است.
لی سوانسبورو، 51 ساله، استرالیایی دیگری است که زندگی خود را در مسیر شکست خورده سپری کرده است. او به من گفت که اوایل امسال، پس از بازگشت از ده ماه پیاده روی در سراسر ایران، به دنبال Uni رفت تا سخاوتی را که در سفرهایش تجربه کرده بود، جبران کند.
او گفت که در سفرهای بزرگ و شجاعانه مانند سفرهای یونی و خودش چیزی مسری وجود داشت. “وقتی مردم متوجه می شوند که شما چه کار می کنید و چه کسی هستید و چرا، همه آنها می خواهند بخشی از آن باشند.”
حالا برای داستان های هفته.
آیا از اعزام های دفتر استرالیا ما لذت می برید؟
نظر خود را در [email protected] به ما بگویید.
این ایمیل را دوست دارید؟
آن را برای دوستان خود فوروارد کنید (آنها می توانند از یک دیدگاه جدید استفاده کنند، درست است؟) و به آنها اطلاع دهید که می توانند در اینجا ثبت نام کنند.