من برای هزاره هایی که به تنهایی سفر می کنند به یک سفر بسته رفتم. کمکم کنید.

وقتی از رادا ویاس، که فلش پک را با همسرش لی تامپسون تأسیس کرد، خواستم که مشخصات یک رئیس معمولی را به من بدهد، او مشتریانش را به عنوان “تصمیم گیرندگان یا رهبران” در زندگی عادی خود توصیف کرد که “می خواهند شخص دیگری کنترل را به دست بگیرد.” ” از تعطیلاتشان. او در چت ویدیویی از لندن گفت: «بسیاری از مشتریان ما وکیل، پزشک هستند و در حرفه‌شان واقعاً خوب عمل کرده‌اند. مجبور به ساخت در حین افزایش ارتفاعات حرفه ای جدید شده است. ویاس گفت: “آنها فقط می خواهند حضور پیدا کنند.” “یکی به شما می گوید کجا باشید، چه ساعتی، چه کاری انجام دهید، چه بپوشید، و شما فقط می توانید رها کنید.”

رسمی گروه من جلسه خوش آمدگویی برای ساعت 6 بعدازظهر یکشنبه ورود ما برنامه ریزی شده بود، در آن زمان تقریباً همه اعضای بسته پذیرفته بودند که از دنور، لندن و فراتر از آن به هتل مراکش با تغییرات مختلف استقبال کنند. من هنوز خواب بودم و بر فراز اقیانوس اطلس پرواز می کردم، در حالی که تدارکات غیررسمی پیش از استقبال شروع به کدگذاری کرد و سپس به طور مداوم در گروه واتس اپ تجدید نظر و گسترش یافت. قبل از اینکه از هواپیما پیاده شوم، بیشتر مسافران دیگر در صف ایستاده بودند، ناهار یا قهوه یا نوشیدنی روی پشت بام رستورانی نزدیک هتل می خوردند.

از اینکه ورودم در اواخر بعدازظهر (در بازه زمانی پیشنهادی شرکت) مانع از شرکت من در معاشرت غیرمجاز و مقدماتی شده بود، ناراحت بودم. اما پس از آن، در حالی که در صف میز پذیرش هتل منتظر بودم، یک غریبه بریتانیایی تند تند به من نزدیک شد که احساس فوری، کمی وحشتناک و در عین حال نیروبخش از شایستگی عجیب و غریب به من داد و او پرسید: “آیا شما فلش پک هستید؟” او کیف کوچک قهوه‌ای حاوی یک صابون خوش‌آمدگویی به شکل حمسا را ​​که توسط نماینده شرکت در پیکاپ فرودگاه به من داده شده بود، مشاهده کرد و آن را به عنوان دوقلو از کیسه قهوه‌ای کوچک حاوی یک صابون خوش‌آمدگویی به شکل hamsa که دریافت کرده بود، تشخیص داد. او توضیح داد – و بنابراین به هر حال توانستم به طور غیررسمی از قبل مورد استقبال قرار بگیرم.

کلا 13 نفر بودیم. هر روز از سفر، کمی وقت خود را صرف تلاش برای ترسیم اهمیت کتاب مقدس این عدد بر روی گروه خود می‌کردم، از این که هیچ موضع روشنی برای مسیح ظاهر نشد. (اگر کسی بود، آن زن سرزنده و پرشور از دهکده‌ای به نام برنهام بود که او را «نزدیک اسلاف» توصیف می‌کرد، که به طور قانونی با همه خوب بود، و کارش که بررسی اختلافات تجاری بین‌المللی املاک و مستغلات بود، تجربه انجام معجزات کوچک را به او داد. در خاور میانه.) در نهایت، بهترین چیزی که می توانستم به آن دست یابم این بود که اگر عیسی خود را با 12 زن جوان (نوعی) تیم محور و آگاه به برنامه محاصره می کرد، ممکن بود امروز هنوز زنده باشد.

Alina Bentley

کاوشگر. کارشناس سفر. متخصص قهوه. طرفدار تلویزیون عمومی متخصص پرشور بیکن. برگزار کننده آماتور محقق فرهنگ پاپ.

تماس با ما