نوشتن این ستون برای یک لیبرال سخت است. شاید به خاطر داشته باشید که من هشت سال را صرف چکش زدن پرزیدنت جورج دبلیو بوش برای تقریباً هر کاری کردم (و لیاقتش را داشت!) اما یک چیز دیگر را باید گفت: بوش بهترین سیاست هر رئیس جمهور را در طول زندگی من آغاز کرد.
امسال بیستمین سالگرد برنامه ماموت بوش برای مبارزه با اچ آی وی و ایدز است. این همه گیری را تغییر داد و تا کنون جان 25 میلیون نفر را نجات داده است.
به این فکر کنید: 25 میلیون زندگی می کنند. این مانند نجات هر استرالیایی است. این بیشتر از همه یهودیانی است که در هولوکاست کشته شده اند و همه مردمی که در نسل کشی ارامنه، کامبوجیایی ها، روانداها، بوسنیایی ها، دارفوری ها و روهینگیا کشته شده اند. تمام مرگ و میرهای تایید شده از کووید در سراسر جهان؛ تمام کشته شدن سربازان آمریکایی در تمام جنگ ها در تاریخ کشور به سال 1776 باز می گردد. تمام مرگ و میرهای ناشی از اسلحه در ایالات متحده در نیم قرن گذشته؛ و تمام مرگ و میرهای ناشی از خودرو در ایالات متحده در نیم قرن گذشته – با هم.
ابتکار بوش طرح اضطراری رئیس جمهور برای کمک به ایدز یا PEPFAR نام داشت. هزینه داروهای ضد رتروویروسی برای افراد مبتلا به ایدز و تلاش برای جلوگیری از انتشار ویروس از جمله نوزادان از طریق زایمان را پرداخت کرد. وقتی با سازندگان تابوت در مالاوی و لسوتو مصاحبه کردم و آنها از فروپاشی مدل کسب و کار خود نگران بودند، PEPFAR چقدر متحول شده بود.
«طرح نابغه؛ بونو آن را نامید. او همچنین آن را به عنوان “شایسته ترین بیان ارزش های آمریکایی که هر کسی می تواند در زمان های اخیر به آن فکر کند” توصیف کرد.
آه برای لیبرال ها ناخوشایند است که یک ایرلندی جدی از ما برای برنامه ای که بوش ساخته است تشکر کند! چگونه است که ابتکار پیشرو بشردوستانه در طول زندگی ما نه توسط یک مترقی جهانی، بلکه توسط فردی که تقریباً در همه چیز با او اختلاف نظر داریم، طراحی شده است؟
اگر سیاست شما مانند سیاست من است، ممکن است تصدیق این موضوع سخت باشد. از این گذشته، 20 سال پیش بود که بوش فاجعه جنگ عراق را آغاز کرد که جان هزاران آمریکایی و شاید چند صد هزار عراقی گرفت.
من با جنگ عراق مخالفت کردم و سپس آن را پوشش دادم و نیازی به یادآوری ندارم که این تهاجم چه اشتباه محاسباتی وحشتناکی بود. ما در رسانه ها توپ را در هر دو جهت رها کردیم: ما به اندازه کافی نسبت به جنگ عراق بدبین نبودیم و سپس به اندازه کافی از کاری که بوش انجام داد و قهرمانانه بود قدردانی نکردیم.
بوش PEPFAR را راه اندازی نکرد زیرا برای انجام این کار تحت فشار بود. تنها فشار واقعی از سوی چند تن از رهبران یک حوزه انتخابیه بود که من به ندرت با آنها موافقم: انجیلیان محافظه کار. PEPFAR از نظر سیاسی برای بوش سودی نداشت، و حتی پس از دو دهه و تمام این جانها نجات یافت، بسیاری از آمریکاییها هرگز درباره آن نشنیدهاند.
به همین دلیل است که میخواستم این ستون را بنویسم: تا حدی برای اینکه منصف باشیم و در جایی که باید اعتباری قائل باشیم، و تا حدودی به این دلیل که کار نجات جان بوش با PEPFAR سر ما را به هم میریزد و ما را مجبور میکند با پیچیدگی جهان روبرو شویم.
لیندون جانسون مدیکر را تأسیس کرد و قوانین مهم حقوق مدنی را به پیش برد و در عین حال فاجعه جنگ ویتنام را نیز گسترش داد. من گمان می کنم که پذیرش تناقضات در فردی مانند جانسون که اکنون در حال لغزش به تاریخ است برای ما آسان تر است و با شخصیتی مانند بوش که هنوز خشم خام را برمی انگیزد دشوارتر است.
من و همکارانم در ماه گذشته یک ویدیوی Times Opinion درباره بوش و PEPFAR منتشر کردیم، و من از خشم شدید برخی از لیبرالهای همکار که آن را تماشا کردند، تحت تأثیر قرار گرفتم، که میپرسیدند چگونه میتوانیم یک جنایتکار جنگی را ستایش کنیم – به ویژه در سالگرد جنگ عراق. .
پاسخ این است که من میخواهم روایتهای بیش از حد سادهشده و تک قوس را عقب بزنم. ما انسانها قبلاً از دستهای از سوگیریها رنج میبریم که ما را به اطلاعاتی سوق میدهند که قضاوتهای ما را تأیید میکنند نه اینکه آنها را زیر سؤال ببرند و ما را در مورد پاکی اخلاقی طرف خود و فسق طرف مقابل اطمینان میدهند. اگر دنیای خاکستری را به رسمیت بشناسیم، کارهای بیشتری انجام میدادیم و کار با دیگران آسانتر بود.
چگونه می توانیم 25 میلیون جان نجات یافته از ایدز را در مقابل صدها هزار زندگی تلف شده در جنگ وزن کنیم؟ ما نمی توانیم: آنها معیارهای نامتناسبی هستند. یک جان نجات یافته در اوگاندا، زندگی در بصره را پاک نمی کند، اما به همان اندازه درست است که جنگ بی معنی در عراق، مهم ترین برنامه بشردوستانه در تاریخ آمریکا را نفی نمی کند. هر دو واقعی هستند و اگر ناهماهنگی شناختی را تجربه می کنیم، به این دلیل است که در دنیایی ناهماهنگ زندگی می کنیم.
من همچنین نگران این هستم که عدم اعتبار بوش برای PEPFAR باعث بی انگیزگی سایر روسای جمهور از شروع برنامه های بزرگ شود. PEPFAR می تواند و باید الگویی برای سایر مداخلات تاریخی باشد. در مورد اطمینان از اینکه هر کودک در سراسر جهان حداقل می تواند مدرسه ابتدایی را تمام کند، چطور؟ در مورد تلاش برای از بین بردن نفرین فقر کودکان در آمریکا چطور؟ در مورد پایان دادن به سرطان دهانه رحم در سراسر جهان چطور؟
به هر حال، بیایید زندگی های از دست رفته در عراق و رعد و برق بوش را به خاطر اشتباهاتش در آنجا و جاهای دیگر به یاد بیاوریم. اما بیایید لحظه طلایی را نیز گرامی بداریم که یک رئیس جمهور کار درست را انجام داد و رهبری آمریکا را برای سلطنت در یکی از مرگبارترین اپیدمی های تاریخ فراهم کرد. در حالی که ممکن است برای لیبرال هایی مانند من سخت باشد که این کلمات را بیان کنند، بیایید تلاش کنیم: ما آمریکایی ها مدیون جورج دبلیو بوش به خاطر رهبری او در نجات جان 25 میلیون نفر به نام ما هستیم.