آمریکا در فرسایش این رابطه بی تقصیر نیست. از زمان جنگ جهانی دوم، ما هرگز رقیب ژئوپلیتیکی نداشتیم که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر نظامی همتای ما باشد..ما هرگز با چالش رو به رشد پکن راحت نبودهایم، بهویژه به این دلیل که چین توسط نفت پیش نمیرفت، بلکه با پسانداز، کار سخت و مشقهای خانهاش – یعنی تمایل به فداکاری برای دستیابی به عظمت ملی، با تأکید شدید بر آموزش و علم، پیش میرفت. قبلا ما بودیم
اما خیلی بیشتر از اینها مربوط به چین است. برای درک اینکه چین چقدر آمریکا را از دست داده است، می توانید با این سوال از پکن شروع کنید: “چطور است که شما بزرگترین و قدرتمندترین لابی را در واشنگتن داشتید؟ و یک پنی هم برای شما هزینه نداشت – و با این حال شما آن را منفجر کردید؟
منظور من شورای تجاری آمریکا و چین و اتاق بازرگانی ایالات متحده آمریکا و چین است. این گروههای تجاری قدرتمند، که نماینده بزرگترین شرکتهای چندملیتی آمریکا هستند، برای نزدیک به چهار دهه با انرژی لابی کردند که تجارت بیشتر با چین، و سرمایهگذاری در داخل و از چین، یک برد-برد است. همینطور اتاق بازرگانی اتحادیه اروپا در چین.
امروزه این لابی ها عمدتاً ساکت شده اند.
چی شد؟ اوج چهار گرایش بود.
اولین بار در سال 2003، اندکی پس از پذیرش چین در سازمان تجارت جهانی (به لطف آمریکا) آغاز شد، زمانی که مدافع اصلی اصلاحات بازار در چین – نخست وزیر ژو رونگجی – استعفا داد. ژو میخواست شرکتهای آمریکایی در چین حضور داشته باشند، زیرا معتقد بود که شرکتهای چینی برای رقابت موثر در جهان باید با بهترینهای داخلی رقابت کنند.
اما زو با بسیاری از استانهای داخلی چین که تحت سلطه صنایع دولتی چین بودند که هیچ علاقه یا توانایی رقابت در سطح جهانی آنطور که استانهای ساحلی چین میتوانستند نداشتند، مخالفت کردند. و آنها به طور فزاینده ای تأثیرگذار شدند.
هنگامی که چین به WTO پیوست و دسترسی وسیع بدون تعرفه یا کاهش تعرفه به بازارهای غربی را به دست آورد، قول داد که توافقنامه جانبی WTO را در مورد خریدهای دولتی امضا کند که توانایی چین را برای تبعیض علیه تامین کنندگان خارجی در هنگام خریدهای بزرگ دولتی محدود می کرد. اما چین هرگز آن را امضا نکرد. درعوض، قدرت خرید عظیم دولتی خود را به سمت صنایع دولتی خود هدایت کرد – و همچنان به آنها یارانه پرداخت کرد.
بسیاری از صنایع چینی فقط از شرکتهای غربی که کارخانههایی در چین ساخته بودند، از مالکیت معنوی کپی یا سرقت کردند. سپس صنایع چینی از بازار داخلی محافظت شده خود برای به دست آوردن مقیاس استفاده کردند – و سپس با همان شرکت های غربی در داخل و خارج از کشور رقابت کردند – و پکن یارانه دریافت کردند.