استفان کولبرت در ضیافت شام خبرنگاران کاخ سفید در سال 2006 اظهار داشت: «واقعیت دارای یک تعصب لیبرال شناخته شده است». آن موقع بود که او به جای کاریکاتور یک لیبرال، کاریکاتور محافظهکار را بازی کرد (حداقل من فکر میکنم این نکته نقش فعلی او در اواخر شب بود)، و خط به طرز درخشانی در میانهی یک دهه پیش رفت که در آن واقعیت وجود داشت. ضربات تنبیهی به تئوری های حزب جمهوری خواه در مورد جهان وارد می کرد.
در آن دوره، سالهای پس از تهاجم به عراق تا انتخاب مجدد باراک اوباما، جمهوریخواهان به این فکر افتادند که جنگ عراق یک دیکتاتور را خلع سلاح میکند (سلاحهای مورد بحث عمدتاً وجود نداشت) و انقلابی در خاورمیانه ایجاد میکند. (این کار را انجام داد، اما نه برای بهتر شدن). این کشور سیاست داخلی خود را بر روی کاهش مالیات و حباب مسکن قرار داد و قدرت اقتصاد دوران جورج دبلیو بوش را تا زمانی که بدترین بحران مالی از دهه 1920 آغاز شد، تبلیغ کرد.
سپس در دوره اول ریاست جمهوری اوباما، حزب جمهوری خواه به این ادعا که کسری هزینه و پول آسان منجر به تورم یا بحران بدهی می شود (آنها این کار را نکردند)، که اوباماکر بازار مراقبت های بهداشتی را ویران خواهد کرد (نقص و همه چیز، اینطور نیست) به خطر افتاد. ) اصلاحات استحقاقی نسخه مناسبی در اقتصاد به آرامی در حال بهبود بود (این یک هدف بلندمدت خوب بود اما اولویت ایده آل سال 2010 نبود). و به عنوان یک نقطه عطف کوچک، حزب جمهوری خواه فرض کرد که نظرسنجی ها در سال 2012 علیه میت رامنی منحرف شده است، که آنها قاطعانه چنین نبودند.
من در برخی از این کارها شرکت کردم و فوریت مشکل کسری بودجه و خطرات اوباماکر را بیش از حد برآورد کردم. بنابراین من تجربه ای دارم که می توانم مشاهده کنم که دموکرات ها در سال 2022 خود را در حال مبارزه می بینند زیرا واقعیت در نهایت تغییر سمت داده است و اکنون دارای یک سوگیری محافظه کارانه است.
واقعیت چه چیزی را تحویل داده است؟ برای حزب دموکرات که خود را متقاعد کرده بود محدودیتهای کوتاه مدت کمی در مورد میزان محرکهای اقتصادی وجود دارد، بدترین تورم را از دهه 1980 ایجاد کرده است.
برای یک حزب دموکرات که دوران ترامپ را با این باور سپری کرد که اجرای مهاجرت به احتمال زیاد غیراخلاقی است و عفو عملی جنبه منفی واقعی ندارد، بالاترین نرخ ثبت شده عبور غیرقانونی در مرز جنوبی را به ارمغان آورده است.
و به یک حزب دموکرات که پلتفرم 2020 آن وعده داده بود «به دوران حبسهای جمعی پایان دهد و تعداد آمریکاییهایی که در زندانها و زندانها نگهداری میشوند را به طور چشمگیری کاهش دهد و در عین حال به کاهش نرخ جرم و جنایت ادامه دهد»، جهش چند سالهای را در میزان قتل ایجاد کرده است که حداقل پاک شده است. 20 سال دستاورد
نکته کلیدی که باید در مورد همه این تحولات تأکید کرد این است که آنها ثابت نمی کنند که لیبرال ها صرفاً «در مورد جرم و جنایت اشتباه می کنند» یا «در مورد تورم اشتباه می کنند. سیاست خارجی» یا «اشتباه در مورد حقوق».
بلکه تعهدات ایدئولوژیک و حزبی در یک رابطه پویا با واقعیت وجود دارد. شما می توانید برای مدتی، گاهی اوقات برای مدت طولانی، همه چیز را درست کنید، و سپس ناگهان از نقطه عطف عبور می کنید و نسخه شما شروع به ارائه جنبه های منفی می کند که رقبای شما در مورد آن هشدار داده اند و شما خود را متقاعد کرده اید که وجود ندارید.
بنابراین در شرایط فعلی، این واقعیت که در حال حاضر آمریکا از موج جنایات جدی رنج میبرد، ثابت نمیکند که دموکراتها (و بسیاری از جمهوریخواهان) در مورد اصلاحات عدالت کیفری ۱۰ یا ۱۵ سال پیش اشتباه کردهاند. این فقط نشان می دهد که در نقطه ای وجود دارد که در آن رفع حبس یا جرم زدایی ممکن است به اصلاحی سختگیرانه در مورد جرم نیاز داشته باشد.
به همین ترتیب، دموکرات ها در مورد خطرات پایین بودن تورم در دوره اوباما یا در گذشته نزدیک اشتباه نکردند. فقط این است که به جز چند کاساندرا مانند لری سامرز، آنها اشتباه کردند که تصور می کردند این خطرات را می توان برای همیشه به حداقل رساند و هیچ حد بالایی برای هزینه های دوران کووید وجود نداشت. به همین ترتیب تورم امروز به طور گذشته نگر کسری بودجه دوران اوباما را تأیید نمی کند – اما نشان می دهد که برخی از پیشنهادات آنها ممکن است ارزش بازنگری را داشته باشد.
بنابراین، سؤال برای پیامدهای انتخابات روز سهشنبه این نیست که آیا دموکراتها ایدئولوژی خود را کنار خواهند گذاشت، بلکه این است که آیا این ایدئولوژی میتواند خود را با آنچه واقعیت میگوید تطبیق دهد یا خیر.
و چه برای جو بایدن و چه برای جانشینان احتمالی او، یک مدل اخیر در دسترس است: درست پس از دورانی که طعنه کولبرت به گوش می رسد، رهبری ظهور کرد که جمهوری خواهان را متقاعد کرد که تمرکز خود را بر کسری بودجه رها کند و فقط اقتصاد را داغ اداره کند، که جهانشمول را تایید کرد. بیمه درمانی و متعهد به حمایت از حقوق است، و اذعان کرد که جنگ عراق یک اشتباه بزرگ بوده است و وعده سیاست خارجی کمتر آرمانگرا و واقع بینانه را داده است.
درست است: این دونالد ترامپ بود که شکاف بین حزب جمهوری خواه و واقعیت را – در لفاظی، اگر نه همیشه در سیاست گذاری نهایی اش – کاهش داد. اکنون دموکراتها که با یک میعادگاه سرد با سوگیری محافظهکارانه واقعیت روبرو هستند، به رهبرانی نیاز دارند که بتوانند همین کار را انجام دهند.