ساختن فیلمها ممکن است سالها طول بکشد، و در سن ۸۰ سالگی، کارگردان مارتین اسکورسیزی میداند که تعداد محدودی از فیلمها و سالها باقی مانده است.
تلما شونمیکر، 83 ساله، سردبیر قدیمی او، روز یکشنبه در جشنواره فیلم کن گفت: «او کارهای زیادی در سر دارد که میخواهد انجام دهد، و من نمیدانم که ما آنقدر زنده خواهیم ماند که بتوانیم آنها را انجام دهیم».
مردی که پشت فیلمهای کلاسیکی مانند «راننده تاکسی»، «رفقای خوب» و «رفتگان» قرار دارد، گفت: به همین دلیل، هر چیزی که اسکورسیزی به آن متعهد میشود باید ارزشش دوچندان باشد.
اسکورسیزی گفت: “من اکنون در سنی هستم که هر کاری تلاش می کنم، می خواهم برایم مهم باشد.” “همیشه اینطور بود، اما اکنون حتی بیشتر از این، زیرا زمان ما رو به اتمام است.”
آخرین فیلم او، “قاتلان ماه گل” حدود هفت سال طول کشید تا با هم جمع شوند، اسکورسیزی و همکارانش در یک تراس آفتابی کن یک روز پس از نمایش پروژه با سرمایه اپل در آنجا با نقدهای درخشان توضیح دادند. (این فیلم اکتبر امسال در سینماها اکران خواهد شد، سپس در تاریخ بعدی در سرویس استریم پخش خواهد شد.)
با این حال، فیلم تمامشده بسیار متفاوت از فیلمی است که اسکورسیزی و ستارهاش، لئوناردو دی کاپریو، در ابتدا قصد ساخت آن را داشتند: تا زمانی که آنها حاضر نشدند هر مفهومی را که در ابتدا فکر میکردند «قاتلهای گل» بودند، از بین بروند، نمیتوان آن را شکست داد. ماه” باید باشد.
نسخه اولیه قرار بود مانند منبع آن، کتاب غیرداستانی دیوید گران، که مامور افبیآی با پیکان مستقیم تام وایت را دنبال میکند، رازآلود باشد، در حالی که او در حال تحقیق درباره یک رشته قتل بومیان آمریکایی در اوکلاهاما در دهه 1920 است. در آنجا، ملت اوسیج مرفه ترین قبیله کشور است. در واقع، کشف نفت در سرزمین آنها آنها را به ثروتمندترین مردم سرانه در کل آمریکا تبدیل کرده است. اما اعضای Osage مرتباً به روشهای مشکوک میمیرند، و حتی با وجود اینکه این قبیله از بارون ثروتمند گاو ویلیام هیل (با بازی رابرت دنیرو در فیلم) قول کمک دریافت کرده است، هنوز کسی به دادگاه کشیده نشده است.
وایت سرانجام توطئه گسترده ای را کشف می کند که نه تنها دامدار ثروتمند بلکه برادرزاده او ارنست را نیز درگیر می کند، که با یک زن اوسیج به نام مولی ازدواج کرده است و در صورت از بین رفتن سایر اعضای خانواده او سود می برد، زیرا حقوق زمین آنها در نهایت راه را برای آنها باز می کند. همسرش (و سپس او). این پیچ و تاب زندگی واقعی، مکاشفهای است که کتاب در حال ساختن آن است، اما زمانی که فیلمنامه اسکورسیزی و اریک راث به یک شکل ساختار یافته بود، هرگز زنده نشد.
دی کاپریو گفت: “فکر می کنم من و مارتی فقط به هم نگاه کردیم و احساس کردیم هیچ روحی در آن وجود ندارد.” برای رفتن، “فکر می کنم می دانم چه کسی این کار را کرده است.” قرار است چه چیزی را باز کنیم؟
اسکورسیزی و دی کاپریو تصمیم گرفتند به جای پنهان کردن آن نکات داستانی، به این موضوع متمایل شوند: در طول سه ساعت و نیم فیلم، به محض اینکه هیل و ارنست شروع به طراحی قتلها کردند، به ما اجازه دادند که قتلها را بررسی کنیم. و از آنجایی که داستان به سمت آن مردان بدخواه کشیده شد، دی کاپریو تصمیم گرفت که ترجیح دهد به جای تام وایت، قانونگذار، ارنست را بازی کند، نقشی که جسی پلمونز («قدرت سگ») برای ایفای آن نقش آفرینی کرد.
پلمونز گفت: “نکته مشکل این بود که علیه این کلیشه ناجی سفیدپوستان کار کنیم.” بالاخره این افراد سفیدپوست نیز این جنایات را مرتکب شدند. اما موضوعات تحقیقاتی شخصیت او انگیزه هایی دارند که اغلب گیج کننده به نظر می رسید، مانند ارنست دی کاپریو، بنابراین. محبت و توجه به همسرش
دی کاپریو گفت: “این یکی از پیچیده ترین داستان های عاشقانه ای بود که تا به حال با آن برخورد کردم.” حتی خودم هم نمی توانم باور کنم که این دو نفر عاشق هم بودند و کنار هم ماندند.
دنیرو وقتی از هیل خواسته میشود تا بستهبندی خود را باز کند، هنوز هم خود را درگیر کلمات میدانست، کسی که تمام تلاشش را میکند تا خود را برای ملت اوسیج حتی در حالی که تعداد آنها را کاهش میدهد، محبوب کند. آیا بازی در این نقش به او کمک کرد تا تمایلات مرد را آشتی دهد؟
دنیرو گفت: از برخی جهات، نه. “او یک جامعه شناس است. نمی دانی چرا آنها را دوست می داشت و این گونه به آنها خیانت می کرد.” دنیرو گفت: موضوع صرفاً پول نبود. او گفت: “طمع یک شرط واقعی است، اما به نظر می رسد یک کلمه ساده تر از آنچه اتفاق افتاده است.” “طمع می تواند افراد را حریص کند، اما آنها مانند آن رفتار نمی کنند که“
پس آن انگیزه اضافی که هیل و ارنست را به چنین مسیرهای تاریکی سوق داد چه بود؟ وقتی از اسکورسیزی پرسیده شد، او گفت: این به برتری سفیدپوستان مربوط می شود.
این فیلمساز گفت: «این درباره کسی است که از فرهنگ اروپایی یا فرهنگ سفیدپوستان نیست. “فقط “در حد هم نیست”، و بنابراین، شاید کشتن آنها آسان تر باشد. یعنی اوه! و من معتقدم که این تفکر واقعی است.”
اسکورسیزی و دنیرو گفتند و شباهت های معاصر زیادی نیز دارد. در کنفرانس خبری فیلم دیروز، دنیرو در مورد به تصویر کشیدن فیلم از “ابتذال شر” صحبت کرد و گفت: “ما امروز آن را می بینیم و شما می دانید که من در مورد چه کسی صحبت می کنم، اما نام او را نمی گویم. پسر احمق است بعدها نتوانست جلوی خودش را بگیرد: یعنی ترامپ را نگاه کن!
با اسکورسیزی، اشاره کردم که چگونه تمایل ارنست برای اجرای دستورات ظالمانه عمویش مرا به یاد فیلم دیگری در کن، “منطقه مورد علاقه” انداخت، که به دنبال یک فرمانده نازی و خانواده اش است که در کنار آشویتس زندگی می کنند و بی رحمانه جنایات انجام شده را تقسیم می کنند. بیرون از آن طرف دیوار باغشان.
اسکورسیزی گفت: «آنچه که من را میترساند این است که چقدر آسان است برای همه مردم – خوب، امیدوارم نه همه مردم، بلکه بیشتر مردم – به این موضوع بیفتند. “من تعدادی از مردم را داشته ام که می گویند “نه، فکر می کنم همه توانایی این کار را دارند.” امیدوارم اینطور نباشه. تعجب می کنم که چگونه رفتار کنم.
اسکورسیزی برای وسعت بخشیدن به چشم انداز فیلم از کارهای بدخواهانه این مردان سفیدپوست، به طور گسترده با اوسیج مشورت کرد تا فیلم را بر اساس سنت ها و تجربیات زیسته آنها تثبیت کند. پیش از این، «قاتلان ماه گل» دستاوردی ارزشمند برای لیلی گلادستون، هنرپیشه بومی آمریکایی، که نقش مولی، همسر ارنست را بازی میکند، فراهم کرده است. او با لبخندهای حیله گرانه و مرکز ثقل حیرت انگیزش بیش از آن در مقابل دی کاپریو و دنیرو ایستادگی می کند، و پس از نمایش فیلم، دوربین های سینما در لحظه ای که در فضای مجازی در فضای مجازی پخش شد، اشک از چشمان او را پر کردند.
دیروز در تراس کن از او در مورد آن پرسیدم. او گفت: «منظور شما لحظهای است که میتوانید به وضوح ببینید که من در حال اشک ریختن و شکستن و تلاش برای از بین بردن همه چیز هستم، و من برمیگردم و من و کیت بلانشت چشمهایم را بستهایم – بازیگر مورد علاقهام از 15 سالگی؟ “”
گلادستون گفت که در آن لحظه چیزهای زیادی را احساس کرده است، اما چیزی که بیشتر از همه میتوانست احساس کند این بود که تشویقها، تا حد زیادی برای مولی بود، شخصیتی که اهمیتش بیشتر شد زیرا اسکورسیزی مدام در حال بازبینی و شکلدهی فیلمش بود.
او گفت: «از اینکه تماشاگران مولی را آنطور که باید و آنطور که باید می دیدند، سپاسگزارم. «این تأییدی بود بر این که این داستانسرایی چقدر خوب است. چیزی که مردم فکر میکردند یک شاهکار غیرممکن است، داستانی است که ما توانستیم انجام دهیم.»